یکی از فانتزیام اینه که ... مرداد 92 (سری 1)

همین پنج شنبه که گذشت کنکور داشتم

یکی از فانتزیای من اینه که آخر شهریور آقای حسینی بای و رییس سازمان سنجش بهم زنگ بزنن و بگن که نفر اول شدم

و من هم با کمال خونسردی(برعکس همه) بگم دست شما درد نکنه!!!!!!!!

.

.

کی از فانتزیام اینه که فضانورد بشم برم مریخ با آدم فضایی دوست بشم

چند سال باهاشون زندگی کنم بعد یهو جوگیر بشیم به زمین حمله کنیم

بعد ایران با بمب اتم بزنه هممون رو داغون کنه بمیریم و ایرانیها سرود ملی بخونن و دیگر هیچ.!

.

.

اين فانتزي نياز به کمي توضيح داره:

يه رستوران هست تهرانه

البته شنيدم مشهد خودمونم هست که وروديش 50 هزار تومنه

ولي وقتي رفتي داخل هرچي بخواي ميتوني بخوري از شير مرغ تا جونه آدميزاد، يني همه چياااااااااااا...

فانتزيم اينه برم تو اين رستورانه يه تراول 50 تومني تا نخورده بزارم روي ميز

يه تراول 50 تومني تا نخورده هم انعام بدم به گارسونه بعد فقط يه ليوان آب خنک سفارش بدم

لامصب نميدوني چه کلاسي داره

ولي مطمئنم اگه هم قسمت بشه و برم تا کف اونجارو شخم نزنم ول کن نيستم يني در اين حد...

.

.

فانتزی من اینه که واسه یه بارم شده وقتی زنگ میزنم به دوستم گوشیو که برمیداره

بگه جانم؟؟؟یا اصن جانم هیچی بگه الو

هروقت بش میزنگم میگه :هااااااااااااااان؟؟؟بنااااااال

.

.

يكي از فانتزيام اينه كه يه فاميل داشته باشيم اسمش سروش باشه

بعد بچه دار شه بگم سروش منتشر كرد خخخخخخ

من ميدونم نابغم اينجا دارم تلف ميشم

.

.

یکی از فانتزیام اینه که :

تو خیابون وقتی یه پورشه دیدم سریع برم سوار شم و بگم چرا انقد دیر کردی؟

بعد یه نگاه به راننده بندازم و بگم : إإإإإ.. ببخشید فکر کردم بابامه...

و بعد خیلی شیک پیاده شم..

بعلههههه.. همچین آدمی هستم من..

خخخخخخخخ

.

.

کی ازفانتزیام اینه که وقتی گشنمه میرم سر یخچال

درشو که باز میکنم احساس سوءهاضمه پیدا نکنم

اخه لا مصب کویر لوط بیشتر از یخچال ما توش چیز پیدا میشه

حالا وقتی گشنه ام نیست باید یخچالمونو ببینین

شانس ندارم که

.

.

یکی از فانتزیام اینه که به مامانم بگم: مامان برم برای کامپیوترم ی بازی بخرم؟

بعد بهم نگه:مگه ماه پیش نخریدی؟

آخه نه خداییش مامانه ما داریم؟؟؟؟؟؟

.

.

فانتزیم اینه که تو دانشگاه بخورم به یه پسره اونم جزوش پخش بشه رو زمین

منم هرهر بهش بخندم اصلا هم از همدیگه خوشمون نیاد

هر کی هم بره سر خونه زندگیش!

اما حیف که پسرا با خودشون جزوه نمیبرن :|

(دخترا هم عجب فانتزی هایی دارن ها)

.

.

فانتزی من اینه ک واسه ی بارم ک شده فقط یکبار ب مامانم بگم حوصلم سر رفته

اونم بگه"پسرم خب برو اینترنت" آرزوش ب دلم مونده

والااااا...

.

.

یکی از فانتزیام اینه که وقتی بستنی عروسکی رو باز میکنم قیافه ش شبیه عکس روی جلدش باشه ..................

والا از شکست عشقی بد تره

انگار جن ظاهر کردی با این ریختش

.

.

فانتزی من اینه ک وقتی دیدم ی آدمی ک از تاریکی میترسه وقتی نصف شب میخواد بره دستشویی

همه ی چراغارو روشن میکنه بذارم وقتی از دستشویی دراومد و چشاش ب روشنایی عادت کرد

همه ی چراغارو خاموش کنم.

اینقدر حال میده ک نگو.هی هی هی

اگه شما هم این کارو کردین ساکت وایسین و ب بسم الله گفتنش در حال برگشتن گوش بدین

فردا صبش اصلا ب روی خودتون نیارین ک فکر کنه جن بوده

از همون روز مینینن ک عین گروه ضربت تو خونه راه میره

.

.

يكي از فانتزيام اينه كه تو يه جمعي بعد يه نفر برم دسشويي

بعد بيام بيرون بلند بگم:آخرين نفر كي رفته دسشويي؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!

بعد طرف رنگش بپره و قند تو دلش اب شه بگه من........

منم بگم شير آبو باز گذاشته بودي!!!!!!!!خخخخ

كرم درونه ديگه چه ميشه كرد!!!!!!!!؟

.

.

يكى از فانتزيام اينه كه از طرف باشگاه هاى معروف مثه رئال و بارسا و منچستر و بايرن دعوت به همكارى بشم

بعد خيلى مصمم بگم : متاسفم ، من فقط باسه استقلال بازى مى كنم ...

بعد به خاطر التماس عاجزانه ى اونا به سمت رئال مادريد حركت كنم

از اونجا در كنار كريس در افق محو بشم

عزيزم افق اينجا خز شده ولى اونجا هنوز نه :دى

.

.

یکی از فانتزیام اینه که معلم دینیمون سر کلاس ازمون بپرسه:

بچه ها به نظرتون ادما چند دستن؟منم بلافاصله اهنگ ادما از محسن یگانه رو براش بخونم

ادما کلا دو دستن.......یا زرنگن یا ساده........ساده ها واسه ی زرنگا سوژه ی سواستفاده

بعدهم معلم بگه اهنگ گوش میدی؟

بعد منم بگم :جان خودم تیتراژ فیلمه!

ومعلم بره تو افق محو شه