فقط دوری نیست که آدم رو می سوزونه !
بودن و ال تو نبودن ؛ دردش بیشتره . . . !
.
من به سوختن عادت دارم ، کبریتو بنداز و برو . . .
بقیه در ادامه...
خسته اونی نیست که خوابیده !
اونیه که نمی تونه بخوابه . . .
.
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺨﺘﻪ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﺮﻩ ﻭ ﻧﺘﻮﻧﯽ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﮑﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﻩ . . .
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺷﺐ ﻣﯿﺸﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎ ﻣﯿﺎﺩ ﺗﻮ ﺫﻫﻨﺖ ﻋﯿﻦ ﻓﯿﻠﻤﯽ ﮐﻪ ﺁﺧﺮﺵ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺧﺘﻢ ﺑﺸﻪ ﻭ ﺑﯽ ﺻﺪﺍ ﭘﺘﻮﺗﻮ ﮔﺎﺯ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺩﺭﺩﺗﻮ ﻧﺸﻨﻮﻩ . . .
.
:: آنهایی که حرف برای گفتن کم دارند ، درد برای نگفتن زیاد دارند . . .
.
وقتی “ رفتی ” تا آخر “ برو ”
وقتی “ ماندی ” تا آخر “ بمان ”
این تن خسته است از نیمه رفتن ها ، از نیمه ماندن ها . . .
.
خیلی سخته خواب کسی رو ببینی که دیگه نمی تونی تو واقعیت ببینیش . . .
.
چه تلخ است ترس از وابستگی به چیزی که می دانی روزی به پایان می رسد . . .
.
چه سخته در جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن . . .
به چشم دیگران چون کوه بودن ولی در خود به آرامی شکستن . . .
.
من و تو به رویاهایمان تنها یک رسیدن بدهکاریم . . .
.
غصه ها هم طریقه ى مصرف دارن ، روى بعضیشون نوشته بی صدا و یک نفره ،
روى بعضی دیگه هم نوشته برای تعریف و دو نفره . . .
.
مهم نیست که تو با من چه میکنی ، بیا ببین “ برای تو ” من با خودم چه میکنم !
.
کاش میشد در غروب آفتاب ، بی صدا با سایه ها کوچید و رفت . . .
.
چه خوشبخت است خفاشی که بر سقف زندگی می کند !
به گمانم این دنیا وارونه اش زیبا تر است . . .
.
بالای قبر خود نشسته ام ، زار میزنم :
چرا هر روز مرا می کشید ولی خاکم نمیکنید !؟
.
ﻳﻜﻢ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻫﻮﺍی اینایی ﻛﻪ ﺍﻟﮑﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯿﺨﻨﺪﻥ ﻭ ﻣﻴﺨﻨﺪﻭﻧﻦ رو ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﺪ ، ﺍﯾﻨﺎ ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎﻳﺸﻮﻥ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻏﺼﻪ می ﺧﻮﺭﻥ . . .
.
خیلی سخته به زخمهای پات بگی راه اومده اشتباهی بوده . . .
.
غمگینم مثل مرده ای که توان تسلی دادن به بازماندگانش را ندارد !
.
سخت است اتفاقی را انتظار بکشی که خودت هم بدانی در راه نیست . . .
.
اینقدﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﻲ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﻫﺎﻳﺖ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﻏﻤﮕﻴﻦ ﺍﺳﺖ ؟
ﭼﺮﺍ ﻟﺒﺨﻨﺪﻫﺎﻳﺖ ﺍﻧﻘﺪﺭ بی ﺭﻧﮓ ﺍﺳﺖ ؟
ﺍﻣﺎ ﺍﻓﺴﻮﺱ . . .
ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﻧﺒﻮﺩ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮﻩ . آﺭی ﺑﺎ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ ! ﺑﺎ تویی ﻛﻪ ﺍﺯ ﻛﻨﺎﺭﻡ ﮔﺬﺷﺘﯽ ﻭ ﺣﺘﻲ ﻳﻚ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﻧﭙﺮﺳﻴﺪی ﭼﺮﺍ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﻳﺖ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎﺭﺍﻧی ﺍﺳﺖ . . .
.
از همه آشناترم رفت و دیگه منو نخواس
فرصت گفتن نداد حتی برای التماس